۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

واقعا چهل روز گذشت؟؟

امشب باز از ایرانی بودنم به خودم افتخار کردم. از اینکه می دیدم مردم نداها را فراموش نکرده اند و همچنان بدون ترس به خیابان ها آمده اند و علامت پیروزی را بالای سر با دست نشان می دهند خوشحال بودم.
از اینکه سر در گمی و فلاکت و عجز پلیس و نیروی انتظامی را در برابر مردم به چشم می دیدم حس غرور می کردم
از اینکه می دیدم سر چهارراه ها مردم بدون ترس به پلیس ها عمدا علامت پیروزی نشان می دهند، شادمان بودم.
از اینکه فهمیدم این مردم آگاه و فهیم را نمی توان هیچ گونه ساکت کرد مغرور شدم
از اینکه شهامت و هوشیاری مردم را می دیدم زمانی که نیروهای ضد شورش به سمت آنها می آمدند و می خواستند کسی را با خود ببرند و مردم دورشان حلقه می شدند و فریاد می زدند ولش کن ولش کن .... احساس شادی فراوانی می کردم
دیگر مردم ترسی ندارند
از خون نداها صد جوانه تازه روئیده که به تدریج رشد می کند و بلندتر می شود
هر چه خون بر زمین بریزند آبیاری این جوانه ها را می کنند و با دست خودشان خود را به قعر نابودی می فرستند
درود بر مردم غیور و هموطنانم در سراسر کشور
نداها هرگز فراموش نمی شوند. این را بدانید

۱ نظر:

  1. millions of people participated! I had the same feeling! proud of all brave Iranians.
    that is how it goes!
    and around the world, they are being appreciated! now everyone knows the difference between Iranian people and the government.

    پاسخحذف